دروغی دیگر از فرقه معاند بازگشت به اسلام

نویسنده در بخش "یکم/مقدمات کتاب بازگشت به اسلام صفحه 21  "نوشته است:

{عقل معیار شناخت}؛ انسان حیوانی متمایز است و وجه تمایز او نیرویی است که در نفس او نهفته و... این نیروی پنهان((عقل))نام دارد...عقل اصلی ترین و ابتدائی ترین مبنای شناخت است و هر شناختی که مستقیم یا غیر مستقیم به عقل نمی انجامد، بی معناست.

ایراد:

نویسنده در این بخش نیز به بیراهه و گمراهی رفته و خواننده را به گمراهی کشانده است. اولاچه کسی گفته عقل بالاترین معیار شناخت است؟؟پس وحی و تهذیب نفس و علم حضوری چیست؟؟دوم اینکه مگر عقل یکی از ابزار نهفته در نفس انسان نیست؟ پس چطور می شود که طبق گفته نگارنده (مجهول الهویه) کتاب ،ابزاری در نفس نهفته باشد که معیار بالایی داشته باشد ولی خود نفس که صاحب عقل است بالاتر و والاتر نباشد؟

خداوند در نفس انسان ابزارها و نیروهای دیگری نیز قرار داده که عبارتند از:قوه ی وهم و خیال. پرسش اینجاست که برخی ادراکات و احساسات  انسان از وهم و خیال او سرچشمه می گیرند.اگر عقل بالاترین معیار شناخت است،انسان از کجا بفهمدآنچه درک کرده کار عقل است یا خیال؟؟